مورخ یعقوبی ج2ص 124 می نویسد : عائشه ، زبیر و طلحه نقش اساسی را در تحریک مردم علیه عثمان بر عهده داشتند .

 تاریخ یعقوبی ج 2 ص 124 شرح نهج البلاغه حدیدی ج 3ص9 المعیار والموازنه

ص21

واز سوی دیگر طلحه و زبیر هر یک داعی رهبری را در سر می پرورند ندو آن دو برای بدست آوردن زعامت جامعه اسلامی بذل وبخششها نمودند .تاریخ سیاسی اسلام حسن ابراهیم حسن ج1ص293 اما پس از قتل عثمان زمینه برای پیشوایی آنان فراهم نبود .

از اینرودست بیعت با علی (ع)دادند و خواهان حکومت کو فه و بصره و یا یمن شدند .

ابن قنییه می نویسد :طلحه و زبیر نزد امام علی (ع)آمدند و گفتند :

می دانید چرا با تو بیعت کردیم ؟ فرمود :برای فرمانبری .

همانگونه که با حکومت های قبل بیعت نمودید؟

گفتند :خیر !بلکه بآن دلیل بیعت نمودیم که شریک حکومت تو باشیم .الا مامة والسیاسه ج1ص51

ابو جعفر اسکافی متوفای 240 هجرت می نویسد :طلحه وزبیر خواهان امارت کوفه و بصره بودند وبه علی (ع) عرض کردند: اگر حکومت کوفه و بصره را به ما بدهی هیچ ظلمی بر تو روا نمی‌داریم .

المیعاروالموازنه ص22

مفهوم مخالف سخن فوق این است که اگر حکومت کوفه وبصره به آنها داده نشود بر علی (ع)ظلم روا خواهند داشت ؟

از اینرو آن دو قتی کاملایقین حاصل نمودند که حکومت علی (ع)مانند حکومت گذشته نخواهد بود تا آنان بار دیگر با موقعیت بدست آمده به چپاول و غارت بیت المال بپردازند .

ادامه در ادامه مطلب

پس به بهانه ی زیارت خانه خدا ،راهی مکه شدند وبا بهره گیری از تقدس کعبه و موقعیت همسر پیامبر (ص)(عائشه)وسابقه درخشانی که در گذشته از خود بجای گذاشته بودند وگروه بنی امیه که جان سخت ترین دشمنان اهل بیت (ع)محسوب می شدند دست بدست هم دادند وبا دست آویزقراردادن خون خلیفه سوم مردم را با سخنرانی مهیج خود ،علیه حکومت مرکزی تحریک نمودند.واز این رهگذر سپاه بزرگی را گرد خود جمع کردند .وپس از مشاوره بصره را محل تاخت وتاز خویش قرار دادند،و پس از قتل وغارت وکشتار بی رحمانه وگردن زدن 70 نگهبان آنهم با دست بسته ،بصره را به اشغال خود در آوردند . 

ودر نتیجه سپاه حق برای سرکوب شورشیان مدینه را بقصد بصره و  ترک گفت ودر مدت کوتاه دست طمع را قطع فرمود .13 هزار کشته از اصحاب جمل گرفت و5هزار از سپاه اسلام شهید شدند .مروج الذهب ج1ص708 اگر چه جنگ با هزیمت سپاه جمل به پایان رسید،اما متاسفانه گرد نفاق و کینه و دشمن وبرادرکشی را بر دامن جامعه اسلامی نشناند.

واکنون نیز آثار وضعی آن بر افکار عدهای از متعصبان کوردل موج می زدند و متلاطم است .وسوزدل اینجاست که طلحه وزبیر بستری را علیه اهل بیت عصمت و رسالت ساماندهی کردند که خود عصاره کتاب انقلاب اسلامی محسوب می شدند وروزی از آن دفاع نمودند .

وعائشه همسر رسول خدا بود ،واز سویی بنی امیه دشمنان جان سخت اسلام ومسلمانان بودند .از اینرو چگونه ممکن است سر این دوگروه در یکجا گرد هم آید ؟و علیه حق و قرآنقیام نمایند ؟و چگونه می توان تصور کرد که گرگومیش در اتاق واحد کنار هم وآنهم بی دغدغه قرارگیرند؟از اینرویا گرگه باید میش شده باشد ویا میشه گرگ شده باشدواز سویی مردم عادی فریب عنوان وسابقه این طائفه را خوردند واز جانب دیگر دست آویز قراردادن خون عثمان بر نادانی مردم افزودو آنانبر طبل باطل کوبیدند  بی آنکه اندیشه نمایند مگراین حکومت مسلمانان چه گناهی را مرتکب شدهکه اکنون باید تقاص کار نکرده را پس دهد ؟و دیگر اینکه چرا بصره باید مورد تاخت وتاز قرار گیرد ،یا اینکه این حکومت در مدینه می باشد ؟به هر حال آن جنگ تحمیلی ،بستر بسیاری از ناهنجاریهارا فراهم نموده وفراتر از آن طائفه بنی امیه را در شام تقویت کرد.وحکومت مرکزی بشدت تضعیف شد .

4-نقش بنی امیه در واقعه کربلا

بگزارش مورخان طائفه بنی امیه اعتقادی به مکتب اسلام نداشتند .این طائفه به رهبری ابوسفیان 20 سال با رسول خداوپیام الهی روبروبودند ونبرد هایی خونین چون جنگ های :«بدر اُحد ،احزاب ،»را علیه انقلاب اسلامی رسول خدا ساماندهی کردندواز پیش هم شدیدترین شکنجه ها را علیه مسلمانان طراحی وبه اجراگذارند .اما در جریان فتح مکه 21ماه مبارک رمضان هجرت بظاهر واز سر ناچاری تسلیم اسلام شدند ولی در زمان خلیفه دوم معاویه به قدرت وحاکمیت شام دست یافت اما در عصرعثمان معاویه در شام مبسوط الید شد .واز اوضاع آشفته جامعه اسلامی کاملاعلیه اسلام ومسلمانان بهره گرفت .

ابوسفیان ،معاویه ویزید مرد دین ودینداری نبودندو هرگز اسلا م اختیار نکردند ،از اینروبا کفر زندگی کردند وباکفرهم مردند.این طائفه فرزندان دنیاوریاست بودند نه فرزندان خدمت وآخرت .

جرجی زیدان می گوید:اساس حکومت معاویه بر حیله وتزویر بود.

او در عصر خلیفه دوم به عنوان حاکم شام برگزیده شد،وطبق فرمان عمر ،معاویه سالی هزار دینار دریافت می کرد،که این مبلغ در آن زمان ،مبلغ هنگفتی بود .معاویه وقتی به حکومت رسید با [ حفظ خصومت دیرینه اش با اسلام واز ارزشهای دینی] به تقلید از رومیان برای خود کاخ ودستگاه وگماشته وملازم فراهم ساخت .وچون فقط ضعف عثمان را می دانست شرحی به وی نوشت که حقوق معمولی کفاف آن همه مخارج را نمی کند .هر گاه عثمان اجازه دهد در آمد املاک بی صاحب در اختیار معاویه قرار گیرد .و عثمان موافقت کرد.ومعاویه آن ثروت را در اختیار بستگان فقیر خویش قرار داد.جرجی زیدان تاریخ تمدن اسلام ص224-225

همانگونه که بیان شد بر اساس مستندات تاریخی ابو سفیان ،معاویه ویزسید هرگز اسلام اختیار نکردند .منتهی دین کم خرج ترین وسیله ای بود تا آنان تحت لوای دین به اهداف پلید خویش دست یابند .

مورخ مسعودی می نویسد :وقتی عثمان به خلافت رسید ابوسفیان ،طایفه بنی امیه را به منزل خود جمع کرد وگفت :آیا بیگانه ای در میان شماهست (چرا که ابوسفیان در آن زمان نابینا بود)گفتند :خیر .

افزود :ای بنی امیه!خلافت را مانند گوی دست بدست بگردانید .به خدایی که ابوسفیان به ان سوگند می خورد ،من پیوسته امید داشتم خلافت به شما برسد ،ومیان فرزندان شما موروثی گردد.

مروج الذهب ج1ص699

ب-معاویه پیر ابوسفیان

ابن ابیالحدید معتزلی می نویسد :اصحاب ما فقط به فسق معاویه اکتفا نکردند بلکه معتقدندکه معاویه :ملحدوبی دین است.

واعتقادی به نبوت پیامبر خاتم نداشته است .وبعد می افزاید :

 

مصرف بن مغیره نقل می کند که پدرم نزد معاویه رفت وآمد داشت و همواره از عقل و فهم او برایم سخن می گفت .ولی شبی از نزد معاویه بازگشت که سخت او را پریشان یافتم !علت را جویا شدم ،گفت :پسرم از نزد «کافرترین وخبیثترین مردم بازگشتم !

پرسیدم :چطور ؟گفت :امشب در خلوت به معاویه گفتم ،به هر کجامی خواستی رسیدی ،خوب است ،عدالت را آشکار نمایی وخیر ونیکی را بسط دهی وبه برادرانت از بنی هاشم توجهی کنی وصله رحم بجا آوری .چرا که دیگر از ناحیه آنان وحشتی نخواهی داشت .

این عمل هم پاداش دارد وهم همیشه ذکر ونامت بر سر زبانهابا قی خواهد ماند.معاویه درپاسخم گفت :هیهات هیهات .

امید به چه ذکری ویادی از خودداشته باشم ؟ابوبکر وعمر آمدند ورفتند ویادی از آنها باقی نماند .اما ابن ابی کبشه ((یعنی رسول اعظم ص))همه روز پنج نوبت با صدای رسانا به هنگام اذان برده می شود و می گوید :«اَشهدَاَنّ محمداًرسول ا لله »بعد از نام محمد (ص)چه عملی باقی خواهد ماند و نام چه کسی بر سر زبانها باقی خواهد بود؟نه تا نام محمد را همچون وجودش دفن نکنم دست بر نمیدارم ؟

1-شرح نهج البلاغه ج5 ص129چاپ اسماعلیان قم زبیر بن بکار الموفقیات چاپ شریف رضی قم ص577

آنگاه ابن ابی الحدیداضافه می کند :اعمال مخا لف و آشکار معاویه ،از قبیل پوشیدن حریر ونوشیدن آب در ظرف طلاو نقره ،جمع آوری غنائم برای خود،اجرانکردن حدودومقررات اسلام در باره اطرافیان و کسانیکه مورد علاقه اش بودند،ملحق کردن زیاد ابن ابی را بعنوان برادر واقعی خود –این در حالی است که رسول خدا فرمود:فرزند همسر ملحق می شود وسهم زناکار سنگسار شدن است ،کشتن حجربن عدی ویا رانش و عمر بن حمق،توهین به ابوذر غفاری واو رابر شتر برهنه سوار کردن وفرستادن به مدینه، ناسزا گفتن به امیر مومنان علی (ع)و امام حسن وحسین علیهاالسلام وابن عباس برروی منابر ولیعهد قرار دادن یزید شراب خوار وقمار باز و همه وهمه دلیل بر کفر والحاد معاویه است .شرح نهج البلاغه حدیدی ج 5 ص129 چاپ اسماعیلیان قم مروج الذهب ج2 ص453و454

امام علی (ع)که کلام او فوق کلام بشر ودون کلام خالق تلقی شده معاویه را عین شیطان برمی شمارد ومی افزاید :با همان ترفند وحیله به جنگ مسلمانان بر می آید .امام علی (ع)در نامه 44 خطاب به زیادی بن ابی نوشت وَقَدَ عَرَففُ اَنّ معاویةَ کَتَبَ اِ لَیکَ یَستَزِلُ لُبَّکَ وَیَستَففِلُ غَر بَکَ  ،فَاحذَرهُ فَاِ نّما هُوَ الشَّیطانُ : یَأتِیَ المَرءَ مِن بَینِ یَدَیهِ وَ مِن خَلفِهِ وَ عَن یَمینِهِ وَعن شِمالِهِ لِیَقتَحِمَ غَفلَتَهُ وَ یَستَلِبَ غِرَّتَهُ .

اطلاع یافتم که معاویه برای تو نامه ای نوشت تا عقل تو را بلغزاند واراده تو را   ُسست نماید .از او بر حذر باش که «شیطان »است از پیش رو وپشت سر واز راست وچپ به سوی انسان می آید تا در حال فراموشی وغفلت او را تسلیم خود سازد وشعور ودرکش را برُباید و فریبش دهد. پس ملاحظه فرمودید که معاویه عین شیطان بوده وکلام عبرت انگیز وحیرت آور اینکه مردم طاعت شیطانی چون معاویه رانمودند اما بر اثر غفلت وغوطه ور شدن به زخار ف دنیوی از امام حق علی (ع)چشم پوشیدند؟!!

 الف :سازکارهای فرهنگی   حزب اموی .

یکی از سازگاری حزب اموی در راه مقابله با دین خدا به خدمت گرفتن محدثان ،مورخان ،دانشمندان صاحب نفوذ بودکه تا در پرتو آنان به جعل احادیث وقلب مفاهیم دینی بپردازد ودر تحمیق مردم نهایت تلاش خود را داشته باشد .این حزب از این رهگذر سهمگین ترین ومخوف ترین سازکارهای فرهنگی را علیه اسلام واهلبیت پیامبر بکاربست مسعودی می نویسد :وقتی عبدالله بن علی در تعقیب مروان حمار آخرین حاکم اموی به شام رفت وقصه مروان وقتل اورخ دادوعبدالله درشام مقیم شده گروهی از متمکنان وسران شام را پیش ابوالعباس سفاح فرستاد وآنها بحضور ابوالعباس سفاح قسم خوردند که پیش از آنکه بنی عباس به خلافت برسند برای پیامبر (ص)خویشاوندان وخاندانی جز بنی امیه نمی شناختیم .مروج الذهب مسعودی ج 2ص37 از شقاوت معاویه این بود :مغادی معاویه در بلاداسلامی ندا می داد از ما نیست کسی از مناقب و فضائل علی (ع)و اهل بیت پیامبر (ص)بگوید .منفورترین مردم در نزد اهل شام مردم کوفه بودند چرا که شیعیان علی (ع)در آنجا زیاد بودند .

به همین دلیل معاویه زیادبن ابیه سفاک وخون آشام را بر کوفه و بصره حاکم کرد واو به تعقیب شیعیان پرداخت .زیادبن ابیه کاملا نسبت به شیعیان علی (ع)شناخت داشت .بنابر این او پیروان علی (ع)را زیر هر سنگ و بیابانی می یافت و بقتل می رساند .حاکم سفاک کوفه یا آنها را ترساند ویا دست پاها ی عدهای را قطع کرد و بعضی را به درخت نخل آویزان کرد. وچشمان بعضی را از حدقه بیرون آورد .وبعضی را تبعید وطرد کرد.تا جائیکه از بزرگان کسی در عراق باقی نماند .وهم بین مقتول او مصلوب او محبوس او طرید اوشرد.

علامه طبرسی احتجاج ج2 ص83

زیاد در زمان حاکمیت خود در کوفه گرهی از مردم را بر در قصر خود فرا خوانده وبه آنها دستور داد به «امام برحق علی(ع) »لعن کنند و هر کس امتناع می کرد سروکارش با شمشیر بود .مروج الذهب ج2ص30

معاویه بن ابی سفیان برای از یادآوردن اهل بیت رسول خدا (ص)از سازوکارهای فرهنگی همه جانبه بهره گرفت از اینرو نامهای به کارگزاران خود در اقص بلاد اسلامی نوشت :

وکَتَََبَ معاویةُ الی جمیع ّعما له فی جمیع الامصار :ان لا تجهیز وِلاَحدٍمن شیعة علٍی واهل بیتِه شهادًة.که شهادت شیعیانعلی و خاندانش مورد قبول دادگاه قرار نگیرد .و بعد افزود : هر کس از پیروان ودوستاران عثمان می باشد او را به در بار نزدیک کنید وهر کس از فضل عثمان می گوید ،او را به خود نزدیک کنید وگرامی اش بدارید . ومقرب درگاه خود قرار دهید . واگر کسی در باره عثمان حدیثی نقل کرد اسم او وپدرش و قبیله او را مکتوب نمائید. واز آن پس در شهرو دیار هر کسی پیرامون عثمان احادیثی جعل می کرد و برای بدست آوردن اموال وشهره کاذب دنیوی ،تحویل عمال معاویه می داد واعطایا ی خود را  دریافت می کرد

آنگاه معاویه ملاحظه کرد که مردم برای کسب دنیا حاضرند به هر دروغ وحیله ای تن دهند تا مال وموقعیت آنها فزونی نماید.

بخشنامه دیگری برای عمال خود صادر کرد ونوشت :از فضایل ومناقب عثمان بسیار گفته شد ودر شهر منتشر گشت ،حال از مناقب ،فضایل وسوابق ما بنویسید که برای ما خوشایند است ومایه چشم روشنی ماست .

آنگاه مردم ونویسندگان در باره فضایل معاویه نوشته وکارگزاران وگویندگان آنها را بر فراز منابر در شهر وروستا نقل می کردند .

احادیثی که توسط جاعلان ودروغ گویان ساخته شده بود طی یک دستورالعمل از سوی معاویه به کا رگزارانش در اختیار معلمان بچه ها قرار گرفت تا به نسلهای بیاموزند ومحبت معاویه در دلها جا گیرد .شگفت آور وصد تا مورداینجاست معاویه با تاکید افزود:همانطورکه قرآن را به فرزندان خود می آموزید این احادیث جعلی ودروغگین را به زنان وفرزندان بی آموزید .

صاحب کتاب شریف تفسیر نمونه ج2 ص48 از ابن ابی الحدید و اسکافی وبسیاری از اهل سنت نقل می کند :جریان خوابیدن امام علی (ع) در بستر پیامبردر شب لیلةالمبیت )به تواتر ثابت شده است .وجزافراد غیرمسلمان وسبک مغز آن را انکار نمی کنند.ومن اناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله والله روف بالعباددر شان امام علی (ع)نازل شده است .و اما معاویه آن دشمن جان سخت اسلام و اهل بیت (ع) به سمرةبن جندب 400هزار درهم داده وبه امر کرده تا بگوید :آن آیه شریفه در شان عبدالرحمن بن ملجم منافق نازل شده است .وسمرة بن جندب نیز با جعل سخنی گفته که رسول خدا (ص9 فرمود :آیه 207 سوره مبارکه بقره در شان ابن ملجم نازل شده است .

این سخن بحدی مضحک و وصله نا قواره بود که احدی آنرا نقل نکرد .اما معاویه به کار گزاران وعمال خودو مزدوران دستور می داد تا برفراز منبر امام علی (ع) را بست ولعن نمایند؟!! تا از این رهگذر محبت امام پرهیزکاران را از دل مردم بیرون برد .مطالب فوق گوشه ای از استکبار فرهنگی امویان علیه عدالت و مکتب اسلام ویا عبارت زیبای آن اقدام علیه بشریت در طول تاریخ بود

ب-سازکارهای نظام                                                                                                                 

یکی  از سازکارهای استکبار اُموی علیه حکومت بر حق امام علی (ع)به راهد انداختن جنگ های داخلی بود ،گرچه جنگ جمل ونهروان از تدبیر اموی بود ،اما جنگ صفین مهمترین اقدام آن حزب مخوف وجاطلب محسوب می گردد.بگزارش مورخان ،در آن نبرد خونین 120هزار از شام و90هزاراز کوفه واطراف آن وبخصوص مدینه واز صحابه شرکت جستند .درآن جنگ 25 هزار از سپا ه امام حق علی (ع)شربت شهادت نوشیدند واز سپاه کفر 45 هزار جان باختند .نهایت اللرب ج5 ص     204                                                                                                           

«چرا معاویه به جنگ دامن می زد ؟»

برای معاویه دین ومسلمانان مطرح نبودند،چرا که حزب اموی اهل دین ومسلمانی نبود .از اینرو می خواست با براه انداختن نبرد های خونین جامعه اسلامی را به خستگی روحی وجسمی ، تفرقه و چند دستگی ،ضعف ایمان وفراراز حکومت مرکزی فرا بخواند ،و سرمایه های انسانی ومادی صرف کارهای جانبی گردد،تا حکومت عدل علوی فرصت سازندگی وفقر زدایی وتوسعه همه جانبه پیدا نکند .

وهمواره مشغول جنگ هاو مشکلات داخلی باشد .و این توطئه ای است که استکبار جهانی طی 29 سال علیه انقلاب اسلامی ایران آنرا ساماندهی کرده است .شاید یکی دیگر از نقشه های براه انداختن جنگ های داخلی ،از صحنه خارج نمودن یاران رسول اعظم بود که در کنار امام برحق علی (ع)قرارداشتند .گزارش گردان تاریخ آوردند 25 صحابه پیامبر که در جنگ بدر شرکت داشتند در جنگ صفین شربت شهادت نوشیدند که از جمله آنان صحابی صادق ،حضرت عمار یاسر(س) بود .حزب اموی با این اقدام می خواست تمام سندها ی زنده اسلام را محو نماید

ترور یاران ومدافعان حق.

یکی از تو طئه های حزب اموی علیه اهل بیت پیامبر (ص)ترور یاران امام علی (ع)در کوفه و بصره ودیگر بلاد اسلامی بود .حزب اموی در کوفه و بصره حمّامی از خون جاریکرد و عمّال پست وبی رحم او پیروان آن حضرت را قتل وعام نمودند .گزارشگران تاریخ ،خبرهای تکان دهنده ووحشتناکی را از جنایات معاویه وعمالش مخابره نمودند. که چند نمونه آن بشرح ذیل می باشد:

1-نامه زیادبن ابیه به معاویه

زیاد بن ابی در باره قبیله حضرمی نامهای به معاویه نوشت که آنها پیرو دین علی (ع)می باشند!دستور چیست ؟

فَکَتَبَ الیه معاویةُهُ ُاقتُلُ کُلّ مَن کان عَلی دین علیٍّ ورایة ،فَقَتلهُم وَمثَّل بهم . پس معاویه در پاسخ زیادبن ابی نوشت :

هر کسی که پیرو علی (ع)است ویا او را قبول دارد.

ابوالفرج عبدالرحمن بن علی بن الجوزی آورده :عدهای از شیعیان به زیادبن ابی هنگامی سخنرانی اعتراضکردند،او دستور داد دست وپای هشتاد نفر را بریدند.او مردم را در مسجد جمع می کرد واز آنان می خواست که از علی تبری کنند وهر کسی امتناع می کرد فرمان می داد خانه اش را خراب کنند.المنتظم فی الامم والملوک ج 5 ص227

زیادبن ابی که 6ماه در کوفه و6ماه در بصره حکومت می کرد .سمرةبن جندب را به جای خود در بصره گذاشت تا در غیاب وی شهر را اداره کند سمره در این مدت 8000 نفر را به قتل رساند زیادبه وی گفت :آیا نترسیدی که در میان آنها یک بی گناه را کشته باشی ؟گفت :

اگر دو برابرانها را نیز می کشتم هرگز از چنین چیزی نمی ترسیدم .طبری محمدبن جریر تاریخ الامم والملوک ج 6ص 132

ابو سواد عدوی می گوید :سمرةبن جندب در با مدادیک روز چهل و هفت نفر از بستگان مراکشت که همه حافظ قرآن بودن .همان مدرک

حجاج بن یوسف عامل سفاک وبی رحم بنی امیه پس از مطیع ساختن مکه ومدینه در سال 75 هجرت از سوی خلیفه اموی (عبدالملک بن مروان )مامورحکومت عراق ،مرکز تجمع شیعیان شد. 

حجاج با سروصورت پوشیده وبه طرز ناشناس وارد مسجد کوفه شد .

صف مردم را شکافت وبرمنبر نشست مدتی طولانی خاموش ماند.زمزمه ها در گرفت که این کیست ؟یکی گفت :حاکم تازه است دیگر اورا سنگ باران کنیم  گفتند:نه صبر کن ببینیم چه می گوید .همین که سکوت همه جا را فرا گرفت روی خود را گشود وبا چند جمله چنان مردم را ترساند که بی اختیار سنگ ریزه از دست مردی که می خواست او را سنگ بارانکند بر زمین ریخت وی در آغاز خطبه چنین گفت :مردم کوفه !سالیان درازی است که با آشوب و فتنه خو گرفته ونافرمانی را شعار خود ساخته اید  من سر جایی رامی بینیم که چون میوه رسیده باید آنها را از تن جدا کرد من چندان بر سر نان می زنم که راه فرمانبرداری را بیابید .

سیره پیشوایان چاپ هشتم ص246 مرو ج الذهب ج ص131

بقتل برسانید . آنها را بکشید و پاره پاره نمائید .

2- تامه دوم معاوه به کارگزارانش

وکََتَبَ معاویِةُ الی جمیع الُبلدان ُانظروا مَن قامت علیه َالبّینَةُ انِّهُ یُحبُ علیًا واهل بیتهِ  فَامحُوُه ِمن الدیوان.

معاویه طی بخشنامه ای به جمیع کارگزاران خوددر سرزمین اسلامی دستور داد:به دقت ملاحظه کنید کسی که علیه او بینه ودلیل اقامه شد که او (امام علی ع) و خانداناو را دوست می دارد نام او را از دفتر بیت المال محو کنید .و نگذارید اواز بیت المال بهره گیرد .

3-نامه دیگر معاویه

ُانظروُا مِن قبلکم من شیعَهِ علیٍّ او ِاتهَمتُمُوُهُ بِحُبهِ فا قتلُوهُ وِان لم تقم علیه البینةُ،َفقتُلُوُه علی الَُتَهمَةِ والظّنّةوالشّبهَةِ،فَاقتُلُوهُ تحت کلِ حجرٍ ،حتی اوکان الرجلُ تُسقِطُ منِهُ کلمةَ ضُرِبَ عُنُقُهُ .والرجلُ من الشیعةلا یا من ِمنُ نفسهِ فی بلدٍمن البلدان لاسیماالکوفه والبصرهُ .      احتجاج طبرس ج2ص83 حدیدی

معاویه این دشمن دیرینه اسلام طی دستور العملی به کلیه کارگزاران نوشت با دقت بنگرید هر کسی در نزد شما از شیعه علی است ویا او متهم به محبت علی(ع)نمودید بکشید اگر بینه ودلیل علیه او اقامه نشده باشد او را باا تهام وگمان و حتی با شبهه به پیروی ومحبت علی (ع)گردن بزنید .پس در زیر هر سنگی پیرو علی را بیابید وگردن بزنید .حتی اگر کسی از زبانش چیزی در باره محبت علی (ع)جاری شد گردنش بزنید .باید جو طوری علیه شیعیان علی (ع)باشد که حتی کسی در پیش خود احساس امنیت نکند .بخصوص مردمان کوفه وبصره .معاویه تنها به دستور العمل اکتفا نکرد بلکه زیاد بن ابیه سفاک وخون آشام را بر کوفه وبصره حاکم کرد واوهم به تعقیب شیعیان پرداخت چراکه او پیروان علی (ع)را نیک می شناخت .از اینرو شیعیان را در زیر هر سنگی وبیابانی یافت بقتل رساند.وآنها را ترساند ویادستان وپاهای عدهای را قطع کرد وبعضی را از حدقه بیرون آورد وبعضی تعبید وطرد کرد .تا جائیکه از بزرگان کسی در عراق باقی نماند .

معاویه شخصیت هایی چون :مالک اشتر حجربن عدی ویارانش وعمربن حمق ویارانش که از مدافعان سر سخت امام علی (ع)بودند را ترور کرد.این اقدامات مخوف وغیر انسانی رفته رفته ترس وحشت را درمردم فراهم نمود وبستر رابرای هر کاری علیه اهل بیت مهیا نمود

پیدایش آنارشیسم (خوارج )وواقعه کربلا

 با کمال تاسف از رحم جنگ صفین جنگ دیگری متولد شد که نامش را نهروان نهادند .نهروانیان که در کنار امام (ع)با معاویه در جنگ ونبرد بودند وشجاعانه هم می جنگیدند امام در آستانه پیروزی بر سپاه شیطان در دام عمروعاص یعنی در دام سر دار مکرو نیرنگ و فریب گرفتار آمدند ، معاویه وقتی  شکست خودرا حتمی دید به جرثمه نقشه های شیطانی یعنی عمرو عاص گفت :به دادم برس .عمرو عاص به سربازان و فزماند هان دستور داد فوراً قرآنها را بر سر نیزه نمایند و بگیند حکم بین ما وشما قرآن باشد ؟!از اینرو عدهای که بعد ها بنام خوارج نام گرفتند .فریب آن توطئه را خوردند ودست از جنگ کشیدند وگفتند :ما در مقابل قرآن شمشیر نمی کشیم ؟!امام (ع) به این عناصر فریب خورده فرمود:شما شاهد وگواه بودید که نخست من آنان را به قرآن دعوت کردم تا دست از شورش بردارند و تسلیم حکومت مرکزی گردند ولی آنها نپذیرفتند ودر جنگ را برصلح ترجیح دادند و اکنون نیز نقشه شوم معاویه وعمرو عاص است و من آنها را از از بچگی می شناسم .پند نصایح امام0ع) بردل سنگ آن گروه احمق کار گر نیافتاد.وحتی امام(ع)را تهدید به مرگ نمودند.وامام (ع)پذیرفت تا جنگ متوقف گردد.ودو طرف پس از رایزنی توافق نمودند تا یک نفر از سپاه امام علی (ع)ویک نفر از سپاه شام بعنوان نماینده تام الاختیار و حکم موضوع را مورد نقد وبرسی قرار گرفت ،چرا که امام (ع)نظرش روی مالک اشتر ویا ابن عباس بود امام خوارج نپذرفتند گفتند :باید ابو موسی اشعری که مردی سست ایمان واز بینش سیاسی اندکی برخورد بود –باید انتخاب گردد. وقتی انتخاب شد جریان حکمیت کار خود را شروع کرد وعمروعاص با فریب ابو موسی اشعری از او خواست تا امام علی (ع)را از حکومت عزل نماید واو نیز چنین کرد وآنگاه فرستاد ه سپاه شام معاویه را بعنوان امیر مسلمانان معرفی کرد .وخوارج که دیدند در جریان حکمیت فریب خوردندو شهوت حماقت وجهالت آنان فرونشست ،اظهار پشیمانی کردند وگفتند :ما خواستیم قرآن حاکم باشند نه اشخاص از اینرو ما با پذیرش حکمیت کافر شدیم و اکنون تو به کردیم واز یک حماقت وذلت بیرون آمدند اما به حماقت دیگری رو آوردند وآن اینکه به مظهر ایمان ومجسمه یتقوی یعنی امام علی (ع) گفتند :تو نیز مرتکب کفر شدی پس باید توبه نمایی.همچنانکه ما از رفتار مان توبه کردیم .

امام علی (ع) فرمود : این شما بودید که حکمیت را پذیرفتیدواز سویی من اشتباه وگناهی مرتکب نشدم و پیمانی که بسته بآن عمل می کنم . و خلاصه اینکه نخست 16 هزار نفر از سپاه علی (ع) جدا شدند که پس از رایزنی و نصیحت به 4 هزار نفر تقلیل پیدا نمودند .

وتا سف اینجاست که همهی آن مردم از کوفه بودند .ووقتی امام (ع) مصمم گشت تا با آنان بجنگد فرمود :سوگند بخدا از آنه حتی ده نفر باقی نمی ماند واز شما ده نفر کشته نمی شود .





نوشته شده در تاريخ سه شنبه 15 آذر 1390  توسط مهدی شکیبا مهر
.: Weblog Themes By Rasekhoon:.